چرا رسانههای مالی باید مردممحور باشند؟
رسانه مالی، فقط آمار و تحلیل نیست
رسانههای مالی غالباً با نمودار، شاخص، بورس، ارز، طلا و تحلیلهای پیچیده شناخته میشوند. اما آیا وظیفه رسانه در یک جامعه اسلامی-ایرانی تنها تحلیل بازارهای سرمایه است؟ آیا رسالت آن صرفاً پوشش تصمیمات بانک مرکزی یا اعلام قیمت روز دلار است؟ پاسخ منفی است.
رسانهای که در فضای اقتصادی فعال است، بیش از هر چیز یک نهاد اجتماعی و فرهنگی است. وظیفهی آن آگاهسازی مردم، سادهسازی مفاهیم پیچیده مالی، نقد ساختارهای تبعیضآمیز، و حمایت از اقشار کمبرخوردار در برخورد با نظامهای بانکی، بیمهای و سرمایهگذاری است.
ماده ۲ قانون اساسی؛ منشور وظایف رسانههای مردممحور
ماده ۲ اصل سوم قانون اساسی، اهداف کلی نظام جمهوری اسلامی در حوزه عدالت، آگاهی، مبارزه با تبعیض و رشد انسانی را ترسیم میکند. رسانههای مالی –بهویژه در شرایط کنونی جامعه ایران– باید بهطور فعال در تحقق این اهداف سهیم باشند:
بند (الف): ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی
رسانهها نباید مشوق طمع، سودجویی بیحد، دلالی بیضابطه و نمایش زندگی تجملی باشند. آنها میتوانند با تولید محتوای فرهنگی و تحلیلی، الگویی از اخلاق در اقتصاد را گسترش دهند.بند (ب): بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات
یکی از اصلیترین کارکردهای رسانههای مالی، ارتقاء سواد مالی مردم است؛ از آموزش پسانداز گرفته تا آشنایی با مفاهیم بیمه، مالیات، بورس، وام و حتی کلاهبرداریهای رایج مالی.بند (ج): آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در همه سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی
در معنای گسترده، رسانه باید به مکمل نظام آموزشی تبدیل شود؛ بهویژه در حوزه سواد اقتصادی. سادهسازی مسائل مالی برای نوجوانان، دانشآموزان و والدین در حیطه مسئولیتهای آن قرار میگیرد.
رسانه مالی نباید در خدمت اقلیت ثروتمند باشد
یکی از آفتهای رسانههای اقتصادی، تمرکز بیش از حد بر مسائل و دغدغههای اقشار مرفه و سرمایهگذار است. وقتی در رسانهای فقط شاخص بورس، تحلیل دلار، ارز دیجیتال یا بازار خودروهای لوکس برجسته شود، مخاطب عمومی احساس بیگانگی میکند.
رسانه مالی باید به مردم تعلق داشته باشد، نه به سرمایهداران.
در واقع، اگر رسانه نتواند به زبان کارمند، کارگر، کشاورز، بازنشسته یا زنان خانهدار صحبت کند، مأموریتش در یک نظام مردمسالار را از دست داده است.
نقش رسانه در اصلاح الگوی مصرف و مقابله با اسراف
طبق بند (د) ماده ۲، مبارزه با اسراف و تبذیر از وظایف دولت اسلامی است. رسانههای مالی نیز میتوانند با فرهنگسازی، الگوسازی و نقد ساختار مصرفزدگی، سهمی فعال در تحقق این بند داشته باشند.
برای مثال:
معرفی تجربیات خانوادههایی که با بودجه محدود، زندگی شرافتمندانه و حسابشدهای دارند.
نقد تبلیغات رسانهای که مردم را به خریدهای غیرضروری سوق میدهند.
تحلیل شیوههای خرید هوشمند، پسانداز خانوادگی، بودجهبندی و سرمایهگذاری امن و واقعی.
گزارشهای میدانی، صدای مردم در رسانه مالی
رسانه مالی نباید فقط تریبون مسئولان اقتصادی باشد. گزارشهای میدانی از مشکلات واقعی مردم در برخورد با بانکها، بیمهها، اپلیکیشنهای پرداخت، شرکتهای سرمایهگذاری و… اهمیت دارد.
مثالهایی از گزارشهای مردممحور:
چرا مردم مناطق محروم به خدمات بانکی دسترسی ندارند؟
تجربه یک کارگر در گرفتن وام با ضامن و سفته و … چه بوده؟
خانوادههایی که در دام پروژههای پانزی و کلاهبرداری سرمایهگذاری آنلاین گرفتار شدهاند.
این گزارشها باعث میشوند مسئولان نیز نگاه عمیقتری به چالشهای واقعی پیدا کنند و اصلاحات کارآمدتری انجام دهند.
رسانه مالی، نه شریک دولت، نه دشمن بازار
رسانه مالی مردممحور، جایگاه مستقلی دارد. نه باید بازوی تبلیغاتی دولت باشد، نه در خدمت سرمایهداران، نه منتقد حرفهای نظام. وظیفه آن نقد منصفانه، پیشنهاد راهحل، و ترجمه اقتصاد برای مردم است.
این رسانه باید:
فساد ساختاری را افشا کند؛ اما امید را نیز حفظ کند.
عملکرد دستگاههای مالی را بررسی کند؛ اما سیاهنمایی نکند.
الگوهای موفق بومی را معرفی کند؛ اما فریب تبلیغات را نخورد.
رسانهای که به عدالت اقتصادی کمک میکند
عدالت در دسترسی به اطلاعات، پایه عدالت اقتصادی است. فردی که نمیداند چطور بیمه بگیرد، چطور مالیات بپردازد یا وام بگیرد، چگونه میتواند در رقابت اقتصادی، با آگاهی و آرامش عمل کند؟
رسانههای مالی با رویکرد مردممحور، میتوانند:
تبعیض در آگاهی مالی را کاهش دهند.
مردم را در برابر فریبهای سرمایهگذاریهای جعلی آگاه کنند.
نظام بانکی و بیمهای را پاسخگوتر کنند.
اقتصاد مردمی بدون رسانه مردمی ممکن نیست
اگر قرار است اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانشبنیان یا اقتصاد عدالتمحور شکل بگیرد، مردم باید شریک فهم، تحلیل و اجرا باشند. این مهم جز با رسانههایی که زبان مردم را بفهمند و دغدغهی آنها را بیان کنند، ممکن نیست.
هرچه سواد اقتصادی عمومی بالاتر رود، مردم در برابر تورم، تحریم، رکود یا موجهای روانی اقتصادی مقاومتر میشوند. و این همان جایی است که رسانههای مالی باید ایستاده باشند.
رسانه مالی مردممحور؛ رسالتی فراتر از خبررسانی
سرمقالهها، یادداشتها، و تحلیلهای روزنامههای اقتصادی اگر صرفاً به تحلیل نرخ دلار یا سیاستهای بانک مرکزی محدود شود، مخاطب عمومی را از خود دور میکند. این رسانهها باید به حوزههای انسانیتر وارد شوند:
نقش خانواده در مدیریت اقتصاد خانگی
تأثیر سواد مالی بر کاهش آسیبهای اجتماعی
جایگاه زنان در اقتصاد خانواده
نقش رسانه در مقابله با طمع و طلازدگی اجتماعی
رسانه مالی در خدمت مردم، نه طبقه
در پایان، رسانهای موفق خواهد بود که فارغ از طبقه، تخصص و زبان فنی، به صدای همه مردم تبدیل شود. نه فقط برای بورسبازان و سرمایهداران، بلکه برای معلمی که در صف وام ازدواج ایستاده یا کارگری که ماههاست حقوقش عقب افتاده.
این رسانهها باید آگاهیبخش، آموزشمحور، عدالتطلب، و شفاف باشند. رسانهای که از دل مردم بیرون بیاید و برای مردم بنویسد، میتواند به یکی از بازوان تحقق اقتصاد مقاومتی و عدالت اجتماعی تبدیل شود.
بدون نظر! اولین نفر باشید